برای انتخاب نمونه پیامک شهادت امام رضا (ع) با آسانک همراه باشید و مجموعهای از بهترین اساماسهای تسلیت شهادت امام رضا (ع) را بخوانید.
مرغ دلم شور و نوا میکند
ذکر علی بن رضا میکند
میپرد و میرود از سينهام
آه که عشق تو چهها میکند
*
امام رضا (ع):
هرکس در مجلسی نشيند که امر ما در آن زنده میشود، در روزی که قلبها میميرند، قلبش نخواهد مرد.
*
امام رضا (ع):
کسی که مصائب ما را به ياد آورد، پس بگريد و بگرياند، در روزی که چشمها گريانند (روز حساب)، گريان نخواهد شد.
*
ابن الرضا به حجره غريبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد ز زهر جگر سوز اُمّ فضل
از روی شوق در ره جانانه جان سپرد
*
از غربت آن غريب کن ياد امشب
در شب شهادت امام رضا (ع) التماس دعا دارم
*
کمک کن مثل مشهد، شهر رويا
دلم پر ازدحام از نور باشد
پر از پرواز کفترهاى کوچک
سرم سبز و دلم پرشور باشد
شهادت امام رضا (ع) تسليت باد
*
دختر بدر الدجی امشب سه جا دارد عزا
گاه میگويد پدر گاهی حسن گاهی رضا
*
من کيستم گدای تو يا ثامن الحجج
شرمنده عطای تو يا ثامن الحجج
بالله نمیروم بر بيگانگان به عجز
تا هستم آشنای تو يا ثامن الحجج
*
يا رضا
بر يازده امام چو دلم تنگ میشود
میآيم و طواف مزار تو میکنم
*
با نام رضا به سينهها گل بزنيد
با اشک به بارگاه او پل بزنيد
فرمود که هر زمان گرفتار شديد
بر دامن ما دست توسل بزنيد
*
دلم کبوتر صحن و رضاست سودايم
دلم خوش است که از من رضاست مولايم
*
بر در دوست به اميد پناه آمدهايم
همره خيل غم و حسرت و آه آمدهايم
چون نديديم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمدهايم
*
امروز که سر بر حرمت میآيم
انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو! به غريبی سوگند
دل کندن از اين ضريح مشکل شده است
*
يک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسيدهای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
*
هرکجا سلطان بود دورش سپاه و لشکر است
پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است
با خبر باشيد ای چشم انتظاران ظهور
بهترين سلطان عالم از همه تنهاتر است
*
زائری بارانیام آقا بدادم میرسی؟
بیپناهم، خستهام، تنها بدادم میرسی؟
گرچه آهو نيستم اما پر از دلتنگیام
ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی؟
شهادت امام هشتم بر شما دوست عزيز تسليت باد
*
يا امام رضا!
حنجره نورانیات، جرعهنوش سم ستم سيهدلان میشود و طنين هق هق زائرانت تا قيامت، گلوى سوختهات را ياد میکند.
*
يا امام رضا!
امروز، تنها نه خيابانهاى خراسان که تمام رگهاى عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم میشود.
*
يا امام رضا!
همراه با کبوتران حرمت، محزون و گريان دل را به دور بارگاه تو پر میدهيم تا با زمزمه ملائک همراه شويم.
*
اى غريبترين غريبها؛ قلب تو رأفتى به توان بینهايت است؛ پس طفلهای بیپناه حاجت ما را درياب و شفاعتمان را بپذير.
*
اى ضامن هر چه نياز و اى امام رئوف!
ما خود را به پنجره نگاه تو آويختهايم و چشمهای آغشته به رازمان را به ضريح تو دوختهايم. ما را از سقاخانه لطفت سيراب کن.
*
امروز، عمارت بلندآوازه توس، غربت است و بر بالاى اين بناى شهير، کبوترى نيست که نالان نباشد. بر بالاى اين بناى غريب، آسمان نيز به اشکريزى ابرها تن داده است.
*
تو بر زخم دلم باريدهاى باران رحمت را
تو را من میشناسم، منبع پاک کرامت را
از آن روزى که حلقه بر ضريحت بست دستانم
دلم شيدا شد و دادم ز کف دامان طاقت را
شهادت امام رضا (ع) تسليت باد
*
دلم برای تو پر میکشد امام غريب
غمت ز سينه شرر میکشد امام غريب
زيارت تو که فوق همه زيارتهاست
دل مرا به سفر میکشد امام غريب
*
عاقبت از زهر مأمون، پاره شد قلب رضا
در ميان حجره دربسته، میزد دست و پا
گه، جوادش را، گهی معصومه، را میزد صدا
داغ او تا صبح محشر، بر دل سوزان ماست
شهادت امام رضا (عليه السلام) تسليت باد
*
بيا از مدينه ای نور چشمان ترم
بين که از زهر جفا پاره شد اين جگرم
چشم من مانده به در کجايی ای جواد من
ای عزيز دل من بيا برس به داد من
شهادت امام رضا (عليه السلام) تسليت باد
*
خراسان میدهد بوی مدينه
خراسان کوه غم دارد به سينه
خراسان را سراسر غم گرفته
در و ديوار آن ماتم گرفته
شهادت امام رضا (ع) تسليت باد
*
میديد شرر ريخته در هستی انگور
همسفره ميزبان شده پستی انگور
نوشيد از آن خوشه سمبار که امروز
ما را نفريبند به سرمستی انگور
شهادت غريب الغربا، امام رضا (ع) تسليت باد
*
هر چند حال و روز زمين و زمان بد است
يک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسيدهای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است
*
در ميان حجره يا رب کيست غوغا میکند
شکوه زير لب ز بیرحمی دنيا میکند
همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند
زين عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند
*
السلام عليک يا امام الرئوف!
سلام بر تو که مهربانیهايت از شمار زائران انبوهت بسيار بيشتر است.
امروز، سلام اشکبار ما با سوختن «اباصلت» همراه شده است.
*
دلش دريای خون، چشمش به در بود
اميدش ديدن روی پسر بود
پدر میگشت قلبش پاره پاره
پسر میکرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب میشد
پسر هم مثل او بیتاب میشد
پسر از پرده دل ناله سر داد
پدر هم جان در آغوش پسر داد